عجب و غرور


۱۱- مراقبت از ورود عُجب و غرور به دل/ از اینکه نمی‌توانیم قدر این شب را بدانیم، اظهار عجز کنیم

نکتۀ دیگر اینکه، مراقب باشید همین آمادگی پیدا کردن برای ورود به شب قدر، موجب نشود که یک غروری به دل شما راه پیدا کند که مثلاً پیش خود بگویید: «چه خوب است که من با این آمادگی وارد شب قدر می‌شوم!»؛ مراقب عُجب باشید.

بعضی‌ها که قصد دارند به زیارت کربلا و نجف اشرف بروند، از بنده می‌پرسند: «چگونه خودمان را به لحاظ قلبی، آمادۀ این زیارت کنیم؟» بنده گاهی از اوقات به‌جای اینکه توصیه‌هایی دربارۀ آمادگی برای حضور در حرم اهل‌بیت(ع) به آنها داشته باشم، یک جواب دیگری می‌دهم و می‌گویم: «اصلاً آماده نباش! بدون آمادگی برو! چون اگر بدون آمادگی بروی، انگار افتاده‌حال‌تر خواهی رفت. بگو: خدایا! من نتوانستم آماده بشوم... داشتن این حال(انکسار و افتاده‌حالی) بهتر از آن آمادگی است که همراه با نوعی عجب و امیدواری به آمادگی خود است»

گاهی اوقات انسان‌ها وقتی برای کاری آماده می‌شوند، همین آمادگی‌شان، کار را خراب می‌کند. چون یک نوع عُجب و غرور پیدا می‌کنند. البته در میان عناصری که برای آمادگی جهت ورود به شب قدر بیان شد، عناصری هم وجود دارد که جلوی عُجب را می‌گیرد. مثلاً اینکه گفتیم: «مثل کسانی در شب قدر حضور پیدا کنید که در پروندۀ خودشان هیچ خوبی‌ای نداشته‌اند و فقط بدی و گناه داشته‌اند»(بند چهارم) ولی به هر حال، از این جهت که ما ناتوان هستیم از اینکه قدر این شب را بدانیم، باید یک اظهار عجزی درِ خانۀ خداوند داشته باشیم، تا چشم دل‌مان به یک فضاهایی باز شود که واقعاً زندگی دیگری را برای ما رقم می‌زند و امکان سِیر کردن در فضاهای دیگری برای‌مان فراهم شود که در آن فضاها می‌شود بهتر تنفس کرد.