فضائل بی شمار
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره و احصی نیست.
ابن عباس می گوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفیاض(1) اقلام و البحر
مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛(2)
اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و
تمام انسان ها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند
بود»
و در جای دیگر پیامبر اعظم فرمود: «انّ اللّه تعالی جعل لاخی
علیٍّ فضائل لاتحصی کثرة فمن ذکر فضیلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له
ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛ براستی خداوند برای برادرم علی(ع) فضائل بی
شماری قرار داده است که اگر کسی یکی از آن فضایل را از روی اعتقاد و اعتراف
بیان نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد.
و من
کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و
من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع
و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها
بالنّظر،(3)
اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی
که آن نوشته باقی است، ملائکه برای او استغفار می کنند و اگر کسی یکی از
فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده
است می بخشد، و اگر کسی به نوشته ای درباره فضائل علی(ع) نگاه کند، خداوند
تمام گناهانی که از راه چشم کرده است می پوشاند و از آن در می گذرد.»
1- در نقل بحارالانوار دارد، «الرّیاض = با همه درختان» ر ک بحارالانوار، ج 28، ص 197 و بحار ج 35، ص 8 - 9.
2- المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمی، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ص
32، ابن شاذان، مأة منقبه، قم مدرسةالامام المهدی(ع)، ص 177، حدیث 99، این
حدیث را منابع متعدد اهل سنت مانند، عسقلانی، لسان المیزان، ج 5، ص 62،
ذهبی، میزان الاعتدال، ص 467و...نقل نموده است.
3- المناقب، همان ص 32، حدیث 2؛ فرائد السمطین، ج 1، ص 19، ینابیع المودة، قندوزی باب 56، مناقب السبعون، حدیث 70.
علی را جز خدا و نبی(ص) نشناختند
راستی این اعجوبه کون کیست که همه در شناخت او در مانده اند، عدّه ای او
را تا سر حدّ خدایی بالا برده اند، و عدّه ای حتی در بندگی او شک دارند که:
در مسجد کوفه شهیدش کردند. گفتند مگر اهل نماز است علی؟! و آن که او را
حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.
پیامبر اعظم(ص) خطاب به
علی(ع) فرمود: «یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق
معرفتک غیر اللّه و غیری؛(1) ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت
شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و
من.»
و در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و
انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛(2) ای علی!
خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر
خدا و من.»
1- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 268.
2- محمد تقی مجلسی، روضةالمتقین، ج 13، ص 273
در مدح تو ای مظهر اضداد چه گوییم / بالاست مقام تو و گفتار قصیر است
با این که تویی پادشه عالم هستی / کرباس تو را جامه و فرش تو حصیر است
راستی درباره عظمت و فضائل و مقامات امیرمؤمنان علی(ع) سخن گفتن هرچند در
ابتدا سهل می نماید ولی با مقداری فرورفتن در بحر فضائل بی شمار او انسان
متوجه می شود که بیان فضائل سخت مشکل و دشوار است «که عشق اول نمود آسان
ولی افتاد مشکلها»
زیبا گفته خلیل بن احمد وقتی از او درباره
فضائل علی(ع) پرسش شد: «کیف اصف رجلاً کتم اعادیه محاسنه و حسداً و احبّائه
خوفاً و ما بین الکلمتین ملأالخائفین؛(1) چگونه می توانم مردی را توصیف
کنم که دشمنانش از روی حسادت و دوستانش از ترس(دشمنان)محاسن او را پنهان
نمودند، در بین این دو رفتار شرق و غرب عالم محامدش را فراگرفته است.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به فضائل و اوصاف امیرمؤمنان علی(ع) از
زبان پیامبر اکرم(ص) در منابع اهل سنّت چرا که: خوشتر آن باشد که وصف
دلبران / گفته آید در کتاب دیگران
علی را جز خدا و نبی(ص) نشناختند
راستی این اعجوبه کون کیست که همه در شناخت او در مانده اند، عدّه ای او
را تا سر حدّ خدایی بالا برده اند، و عدّه ای حتی در بندگی او شک دارند که:
در مسجد کوفه شهیدش کردند. گفتند مگر اهل نماز است علی؟! و آن که او را
حقیقتاً شناخت خدای او و رسول خدایش بود.
پیامبر اعظم(ص) خطاب به
علی(ع) فرمود: «یا علی ما عرف اللّه حق معرفته غیری و غیرک و ما عرفک حق
معرفتک غیر اللّه و غیری؛(2) ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت
شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و
من.»
و در جای دیگر فرمود: «یا علی لایعرف اللّه تعالی الّا انا و
انت و لایعرفنی الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛(3) ای علی!
خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر
خدا و من.»
فضائل بی شمار
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست / که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
پیامبری هم که علی را شناخته اعتراف دارد که فضائل او قابل شماره و احصی نیست.
ابن عباس می گوید پیامبر اکرم(ص) فرمود: «لو انّ الفیاض(4) اقلام و البحر
مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛(5)
اگر انبوه درختان (و باغها) قلم، و دریا مرکب، و تمام جنّیان حسابگر، و
تمام انسان ها نویسنده باشند قادر به شمارش فضائل علی بن ابی طالب نخواهند
بود»
و در جای دیگر پیامبر اعظم فرمود: «انّ اللّه تعالی جعل لاخی
علیٍّ فضائل لاتحصی کثرة فمن ذکر فضیلةً من فضائله مقرّابها غفر اللّه له
ما تقدّم من ذنبه و ماتأخّر؛ براستی خداوند برای برادرم علی(ع) فضائل بی
شماری قرار داده است که اگر کسی یکی از آن فضایل را از روی اعتقاد و اعتراف
بیان نماید، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد.
و من
کتب فضیلةً من فضائله لم تزل الملائکة تستغفرله ما بقی لتلک الکتابه رسم، و
من استمع فضیلةً من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها بالاستماع
و من نظر الی کتابٍ من فضائله کفّر اللّه له الذّنوب الّتی اکتسبها
بالنّظر،(6)
اگر کسی یکی از فضائل آن حضرت را بنویسد، تا هنگامی
که آن نوشته باقی است، ملائکه برای او استغفار می کنند و اگر کسی یکی از
فضائل آن حضرت را بشنود، خداوند همه گناهانی را که از راه گوش انجام داده
است می بخشد، و اگر کسی به نوشته ای درباره فضائل علی(ع) نگاه کند، خداوند
تمام گناهانی که از راه چشم کرده است می پوشاند و از آن در می گذرد.»
آنچه خوبان دارند تو تنها داری
علی نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و «آنچه خوبان همه دارند او تنها
دارد» بلکه اوصاف تمامی پیامبران اولواالعزم را که عصاره هستی هستند بجز
پیامبر خاتم در او جمع آمده است....ادامه مطلب را مطالعه کنید
ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم
در آسمانی نگاهت پر بگیرم
ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق
دست شما را جای قرآن سر بگیرم
ای کاش می شد لااقل یک بار در خواب
با دست آغوشم تو را در بر بگیرم
ای کاش پایم واشود در خیمه اش تا
یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم
ای کاش در تقدیر من امشب نویسند
پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم
ای کاش می شد تا برای سجده از تو
مهری زخاک تربت مادر بگیرم
تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم
ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم
من عاشقم خرده ز ای کاشم مگیرید
ای کاش ها را کاش ازاین در بگیرم
موسی علیمرادی
۷- برائت از دشمنان خدا/ نفرت از دشمنان خدا را به دلمان بیاوریم
یکی دیگر از شرایط یک دلِ سالم برای شبهای قدر، برائت از دشمنان خداست. باید نفرت از دشمنان خدا را به دلمان بیاوریم. البته این کار سادهای نیست، ولی روضهها به ما کمک میکنند که نفرت دشمنان خدا به دل ما بیاید. بنده نظرم این است که در شب قدر، لازم است یک روضۀ حضرت زهرا(س) برای خودمان بخوانیم، یا روضۀ حضرت رقیه(س) بخوانیم تا نفرت نسبت به دشمنان قسیالقلب ایشان را به دلمان بیاوریم.
برائت در هر دلی نمیآید، این دلهای باصفا هستند که برائت در دلشان مینشیند. بعضیها اَدای صلح و نوعدوستی را درمیآورند و میگویند: «لعن نکنید، دشمنان خدا هرچقدر هم بد بودهاند، رهایشان کنید. مهربان باشید!» اتفاقاً همین کسانی که دم از مهربانی و نوعدوستی میزنند، خودشان قسیالقلب هستند. اینها اصلاً نمیدانند «عدوّ الله» یعنی چه؟ وقتی خدا «لطیف» است، مگر دشمن خدا هم میتواند لطیف باشد؟!
امروز علائم (و امدادهای الهی) از در و دیوار دارد برای ما میریزد و به ما کمک میکند که نفرت از دشمنان خدا را به دل خودمان وارد کنیم. دیگر خداوند چگونه میخواهد ما را هدایت کند و رشد دهد؟! مثلاً امروز شما دارید میبینید که چه ظلمهایی نسبت به مستضعفین میشود، یا میبینید که این داعشیها و تکفیریها چه جنایتهایی انجام میدهند.بیشتر از این ظلم ها در صدر اسلام انجام شده و منشاء همه این ها ظلم همان خیانت های صدر اسلام به اهل بیت علیهم السلام است اگر به این ظلمها و جنایتها نگاه کنید، طبیعتاً نسبت به ظالمان نفرت پیدا میکنید و این لطف خداوند نسبت به ماست که میخواهد ما را بالا بکِشد و اوج دهد و به ما صفای باطن بدهد. همینکه نسبت به دشمنان ولیّ خدا و دشمنان خدا، غضب پیدا میکنیم، این عامل صفای باطن ماست و موجب میشود بیشترین بهرهها را از شبهای قدر ببریم.
۶- محبت به اولیاء خدا /چرا خدا در شب قدر، ما را متوجه امیرالمؤمنین(ع) کرده؟/چرا بر زیارت امام حسین(ع) در شب قدر تأکید شده؟
علاوه بر شرایط فوق، دو بال دیگر هم در شبهای قدر لازم داریم که اینها هم نیز از علائم صفای باطن انسان است؛ یکی محبت به اولیاء خدا و دیگر برائت از دشمنان خدا. اگر زیارت امام حسین(ع) در شب قدر، اینقدر تأکید شده، معنایش این است که دلِ خودتان را در پیچ و تاب حرم امام حسین(ع)-و اساساً حرم اهلبیت(ع)- قرار دهید. نمونۀ دیگرش هم این است که خداوند در شبهای قدر-به واسطۀ شهادت امیرالمؤمنین(ع)- دلهای ما را متوجه امیرالمؤمنین(ع) کرده و قلب ما را نسبت به ایشان مهربان و پُرمحبت میکند و این از الطاف الهی است.
وقتی پشت سر یک مصیبتی، نعمتی پنهان باشد، میگویند از الطاف خفیه الهی است. لذا میتوان گفت: «اینکه مصیبت امیرالمؤمنین(ع) در شب قدر واقع شده است، از الطاف خفیه الهی است چون باعث میشود محبت ما را نسبت به امیرالمؤمنین(ع) به غَلَیان بیاورد.»
نه تنها در شب قدر، باید به یاد امیرالمؤمنین(ع) باشیم بلکه سعی کنیم محبت امیرالمؤمنین(ع) را تا آخر ماه مبارک رمضان، از یاد نبریم. ببینیم آیا میتوانیم ده شب برای امیرالمؤمنین(ع) عزاداری کنیم؟ آیا میتوانیم ده شب در محبت مولا، اشک بریزیم؟ البته کار دشواری است و اجرای آن ظرفیت میخواهد. ما طبیعتاً با ذکر اباعبدالله الحسین(ع) راحتتر هستیم. گویا مصیبتهای کربلا برای همین سهولت، طراحی شدهاند و دست دل ما را میگیرند.
در شب قدر باید دل خودت را در معرض نور اهلبیت(ع) قرار دهی. تو که امام حسین(ع) را دوست داری، در شب قدر مدام برای خودت روضه بخوان تا دلت برای مصائب امام حسین(ع) آتش بگیرد. این از مقدمات سعادت انسان است.
دلِ باصفا، دلی است که اولیاء خدا را دوست دارد و عاشق آنهاست. در عبادتهای شبهای قدر، یکی از چیزهایی که به ما سفارش شده است قرآن سر گرفتن و قسم دادن به چهارده معصوم(ع) و قرآن است و این مسأله، خیلی راز دارد. یعنی ما آویزان به ثقلین هستیم؛ ثقل اکبر و ثقل اصغر. حالا اگر دل تو آنچنان که باید و شاید نسبت به اولیاء خدا صاف نباشد، یعنی وضعش خراب است و عبادت تو را نمیپذیرند. حتی اگر هزار سال هم عبادت کنیم ولی مهر اولیاء خدا در دلمان نباشد، از ما نمیپذیرند.(امام سجاد(ع): لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ ع فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فِی ذَلِکَ الْمَکَانِ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَمْ یَنْفَعْهُ ذَلِکَ شَیْئاً؛ منلایحضرهالفقیه/۲/۲۴۵)
امیرالمؤمنین عنوانی است که خدای تعالی به علیبن ابیطالب ـ علیه السلام ـ داده است. و هیچ کس چه قبل از او و چه بعد از او برازنده این لقب نیست. در حدیث آمده است که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به اصحاب خود فرمود: بر علی با عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید و در حدیث دیگر است که خدا علی ـ علیه السلام ـ را امیرالمؤمنین نامیده است و روا نیست کسی به این نام خوانده شود، حتی قائم آل محمد ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ را امیرالمؤمنین نمیگویند و به او بقیهالله خطاب میکنند. امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ فرموده است: خداوند علی ـ علیه السلام ـ را امیرالمؤمنین گفته است، امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده است: چون حضرت توشة علم به مؤمنان میبخشید امیرالمؤمنین نام گرفت(1).
حافظ ابونعیم اصفهانی از انس بن مالک روایت کرده است(2) که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دربارة علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: او امیرالمؤمنین و فرمانده مأموران مجاهد و خاتم اوصیاست. ابن مردویه اصفهانی آورده است(3) که جبرئیل در محضر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - علی ـ علیه السلام ـ را امیر المؤمنین خواند. ابوالعلاء حسن بن عطار از ابنعباس روایت کرده است(4) که رسول خدا - صلی الله علیه و آله- به امالمؤمنین ام سلمه فرمود: ای امسلمه شاهد باش و بشنو، این علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ است که امیرالمؤمنین و سید مسلمانان و نهان خانة اسرار و جایگاه علم من است.
منابع
1. مجمع البحرین،ص 229.
2. اصفهانی، حافظ ابونعیم- حلیه الاولیا، 1387ق، ج1، ص63.
3. امینی، پیشین، ج8، ص87.
4. همان، ج6، ص80.