بی تاب 313

مجموعه فرهنگی، مذهبی

زندگانی سید مرتضی

زندگینامه سید مرتضی علم الهدی (ره)
ابوالقاسم علی بن الحسین معروف به سید مرتضی و علم الهدی، در رجب سال 355 هجری قمری در شهر بغداد دیده به جهان گشود پدرش حسین موسوی بود که منصب رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصب‌های مهم آن روز بود به عهده داشت. پدربزرگش نیز ابراهیم مجاب از نوادگان حضرت امام کاظم(علیه‌السلام) بود. برادر بزرگوارش نیز سید رضی(ره) می‏باشد.


مقام علمی
جناب سید مرتضی علم الهدی (ره) به حق شاگرد اصلی شیخ مفید می‏باشد که بنا بر آنچه نقل شده، شیخ مفید بعد از خوابی که دید و دو فرزند حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را به فرزندی قبول کرده بود، سیدمرتضی و سیدرضی را به شاگردی قبول کرد و تا آخر عمر به بارور کردن علم و عمل این دو برادر کوشید.
استادان دیگر این بزرگوار عبارتند از: ابومحمد هارون فرزند موسی تلعکبری،شیخ محمد صدوق، حسین بن علی بابویه برادر شیخ صدوق، احمد بن علی بن سعیدکوفی، ابوالحسن علی بن محمد کاتب و بسیاری علمای اعلام دیگر.


خداوند متعال به سید مرتضی استعدادی وافر داده بود و او نیز از این نعمت بزرگ الهی به خوبی بهره برداری کرد و در نتیجه تلاش و کوشش در مدتی نه چندان طولانی کتب زیادی تالیف کرد. مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده یکی از کتاب‌های وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است.مرحوم علامه امینی در الغدیر نام 86 اثر او را بیان کرده یکی از کتاب‌های وی دیوان معروف او با بیست هزار بیت است.


سید مرتضی علم الهدی (ره) علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود. کتاب دیگر او امالی است که در موضوع فقه و تفسیر و حدیث و شعر و فنون ادب است. کتاب دیگر ایشان شافی  است که هر چه علمای کنونی درباره امامت نوشتند، کمتر از آن است که در شافی سیدمرتضی تحقیق کرده است. دیگر کتاب‌های ایشان عبارتند از مسائل ناصریه، مسائل طرابلسیه، مسائل موصلیه.

در باب تدریس مرحوم سیدمرتضی باید گفت ایشان علوم زیادی را تدریس می‏کرد. یکی از ویژگی‏های درس او این بود که بزرگان بسیاری در آن شرکت می‌کردند، حتی گاهی استاد عالی قدرش شیخ مفید نیز در درس او حضور می‏یافت.


اما شاگردان حضرت استاد بسیارند از جمله:

شیخ طوسی، ابویعلی سلار دیلمی، ابوالصلاح حلبی، قاضی ابن براج طرابلسی، شریف ابویعلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری، ابو الصمصام مروزی، سید نجیب الدین کراجکی، شیخ ابوالحسن سلیمان صهرشی، جعفر بن محمد دوریستی، ثابت بن عبدالله نباتی، شیخ احمد خزاعی، شیخ مفید ثانی، شیخ ابوالمعالی احمد بن قدامه، شیخ ابوعبدالله محمد فرزند علی صلواتی و ابوزید فرزند کیابکی حسینی و بسیاری از علمای دیگر.


سید مرتضی علم الهدی (ره)  در کلام دیگران
علامه حلی این عالم گرانمایه درباره سیدمرتضی می‏گوید: "علم الهدی در علوم بسیاری یگانه بود‏. دانشمندان ما به وفور فضل و دانش او اتفاق نظر دارند‏. در دانش‏ هایی مانند علم کلام و فقه و ادب، از قبیل شعر و لغت و جز این‏ها بر همگان مقدم بود‏... شیعه از زمان وی تا عصر ما که در سال 693 قمری است، از کتاب‏های او استفاده کرده‏اند‏. او رکن طائفه شیعه و معلم آن‏هاست."


علامه بحرالعلوم نیز می‏فرماید: "علی بن حسین ابوالقاسم مرتضی علم الهدی، ذوالمجدین و صاحب الفخرین و الریاستین، مروج دین جدش، سرور ثقلین در قرن چهارم، به روش پیشوایان برگزیده، او سرور علمای اسلام و پس از ائمه اطهار از همه کس برتر است. او دانش‏هایی گرد آورد که نصیب هیچ کس نشد و از فضایلی برخوردار گردید که او را از همه کس ممتاز گردانید‏. دانشمندان مخالف و موافق درباره فزونی فضلش اتفاق نظر دارند و به تقدمش بر تمامی دانشمندان پیشین و پسین معترف می‏باشند‏."


ابو العلاء معری در ضمن شعر عربی، در پاسخ افرادی که از سید مرتضی پرسیدند، گفته است: "ای کسی که آمده‏ای تا درباره سید مرتضی از من بپرسی، بدان که او از هر نقص و عیبی پیراسته است. اگر او را ببینی، خواهی فهمید که وجود همه مردم در مردی جمع، و روزگار در یک ساعت متمرکز گشته و جهان در یک خانه قرار گرفته است."
او علاوه بر مقام علمی و اجتهاد دارای ذوق شعر و ادب بود و در زمان ایشان، غیر از برادرش سید رضی شاعری همانندش نبود.


فعالیت‌های اجتماعی
بعد از سیدرضی برادر بزرگوارش امارت حج و نظارت بر دیوان مظالم به عهده سید مرتضی افتاد. از زمان خلفای بنی امیه تا زمان معتضد عباسی، فرزندان علی بن ابیطالب همیشه تحت تعقیب و مراقبت خلفا و ماموران بودند و معمولا در جنگ و گریزها به شهادت می‏رسیدند. هنگامی که حکومت و خلافت در سال 279 ق . به معتضد عباسی واگذار شد موضوع احترام به علویان و تعیین سرپرست مطرح شد و در هر شهری یکی از بزرگان سادات یا علمای علوی نقابت یعنی سرپرستی سادات آن شهر یا منطقه را به عهده گرفت.
آیا طوفان نوح همه عالم را فراگرفته یا تنها دیار حضرت نوح را؟
رحلت جانگداز نبی اکرم صلی الله علیه و آله


سید مرتضی علاوه بر نظارت بر نسب و دفاع از حقوق و حفظ شرافت آنان موظف بود در میان آنان قضاوت کند، سرپرستی اموال و دارایی یتیمان را بر عهده گیرد، احکام الهی را در صورت ارتکاب گناه درباره آنان جاری کند، دختران و زنان بی سرپرست را شوهر دهد و از بی سرپرستان مراقبت کند.
امارت حج هم مسئولیت بزرگی بود که ریاست و رهبری زائران خانه خدا را به عهده داشت و معمولا شخص خلیفه آن را به عهده داشت . ولی گاهی خلیفه این مسئولیت بسیار مهم را به شخصی که شایستگی داشت واگذار می‌کرد.نظارت بر دیوان که در آن به اعمال ظالمانه حکام و امرا و رجال بزرگ دولت زیر نظر شخص خلیفه رسیدگی می‌شد، نیز یکی از مسئولیت‌های خطیر اجتماعی بود.

 

سید مرتضی عاشق نماز
سید مرتضی در وصیت‏نامه زیبایی راجع به نمازش می‏گوید: "تمام نمازهای واجب مرا که در طول عمرم خوانده‏ ام به نیابت از من دوباره بخوانید." دوستانش پرسیدند چرا؟! شما که فردی وارسته بودید و اهمیت فوق‌العاده ‏ای به نماز می‌دادید، علاقه‏ مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته‏، آماده می‏ شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که اینگونه وصیت می‌کنید؟!


وصیت می‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!"


سید در پاسخ فرمود: "آری من علاقه‌مند به نماز بلکه عاشق نماز و راز و نیاز با خالق خود بودم و از راز و نیاز هم لذت فراوان می‏بردم، از این رو همیشه قبل از فرا رسیدن وقت نماز لحظه شماری می‏ کردم تا وقت نماز برسد و این تکلیف الهی را انجام دهم و به دلیل همین علاقه شدید و لذت از نماز، وصیت می‌کنم که تمام نمازهای مرا دوباره بخوانید زیرا تصور من این است که شاید نمازهای من صد در صد خالص برای خدا انجام نگرفته باشد بلکه درصدی از آنها به خاطر لذت روحی و معنوی خودم به انجام رسیده باشد! پس همه را قضا کنید چون اگر یک درصد از نماز هم برای غیر خدا انجام گرفته باشد شایسته درگاه الهی نیست و می‌ترسم به همین سبب اعمال و راز و نیازهای من مورد پذیرش خدای منان قرار نگیرد!"


وفات
سید مرتضی سرانجام پس از عمری پربار و انجام کارهایی بزرگ و ارزنده در حدود هشتاد سالگی در 25 ربیع الاول 436 هجری قمری در شهر بغداد به جوار حق شتافت و به دست ابوالحسین نجاشی و دیگر شاگردانش ‍ غسل داده شد و سپس فرزندش سید محمد بر او نماز خواند و در خانه‏اش ‍ واقع در محله کرخ به خاک سپرده شد. پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و در جوار جد بزرگوارش حضرت سید الشهدا در کنار قبر برادرش سید رضی در مقبره ابراهیم حجاب دفن گردید.

 

ادامه مطلب...
۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

غزوه بنی نضیر

غزوه بنی‌نضیر، نام یکی از غزوات پیامبر اکرم با یهودیان بنی‌نضیر مدینه.این غزوه، دومین جنگ پیامبر(ص) با یهودیان مدینه است که در ربیع الاول سال چهارم هجری اتفاق افتاد.[۱] بنی نضیر به همراه بنی قینقاع و بنی قریظه، قبایل یهودی ساکن مدینه از هم پیمانان پیامبر(ص) به شمار می‌رفتند که هر سه پیمان شکن شدند. این جنگ به پیروزی مسلمین و بیرون راندن بنی نضیر از مدینه انجامید.


موقعیت غزوه بنی نضیر

قبیله بنی نضیر پیش از ظهور اسلام در یثرب (مدینه) ساکن بودند. یعقوبی آنها را طایفه‌ای یهودی از قبیله جُذام می‌داند که اطراف کوه نضیر زندگی می‌کردند از همین رو به قبیله بنی نضیر معروف شدند.[۲] برخی دیگر آنها را از نسل هارون بن عمران دانسته که پس از وفات موسی(ع) و پیش از مهاجرت قبایل عرب اوس و خزرج در آن ناحیه ساکن شدند.[۳] ابن سعد منزلگاه آنان را ناحیه الغَرْس ذکر کرده است.[۴] بنی نضیر و سایر یهودیان ساکن مدینه ثروت فراوانی داشتند. از همین رو، اوس و خزرج برای غلبه بر آنها از غسانیان کمک خواستند. غسانیان با سپاهی به حجاز آمدند و بسیاری از یهودیان را کشتند و از آن پس اوس و خزرج بر یهودیان مسلط شدند.[۵] بعدها بنی نضیر، در نزاع‌های اوس و خزرج جانب اوس را می‌گرفتند.[۶]

پیمان شکنی بنی‌نضیر
نزدیک به ظهور اسلام و پیش از جنگ احد قبیله بنی نضیر ظاهراً با ابوسفیان ارتباط داشتند.[۷] پس از هجرت پیامبر به مدینه، بنی نضیر در شمار دیگر یهودیان با مسلمانان، پیمان مصالحه بستند و عهد کردند که در صورت حمله دشمنان به مدینه در کنار مسلمانان به دفاع بپردازند و از تأمین مالی و جانی کفار قریش و برقراری روابط تجاری با آنان خودداری کنند.[۸] اما از آنجا که بنی نضیر پیمان خود را زیر پا گذاشتند، در ربیع الاول چهارم هجری، غزوه بنی نضیر به وقوع پیوست.[۹]

در این سال، عمرو بن امیه که از سریه بئر مَعونَه باز می‌گشت دو تن از افراد قبیله بنی عامر را، که از پیامبر امان داشتند، کشت. عامر بن طُفَیل از پیامبر دیه طلب کرد[۱۰] و پیامبر(ص) برای پرداخت دیه از بنی نضیر که هم پیمان بنی عامر بودند کمک خواست.[۱۱] بنی نضیر کمک به پیامبر را پذیرفتند، اما در توطئه‌ای برای قتل ایشان، عمرو بن جِحاش را مأمور کردند که آن حضرت را در پای دیوار قلعه با سنگی از پای درآورد.[۱۲] پیامبر اکرم از طریق وحی از نیرنگ آنان آگاه شد و به ایشان ده روز مهلت داد تا با اموال منقول خود، جز اسلحه، از مدینه خارج شوند و سالانه برای برداشت محصول خرما بازگردند.[۱۳]

فعالیت‎های منافقان
عبدالله بن اُبَی، رئیس منافقان مدینه، بنی نضیر را از اطاعت پیامبر بازداشت و وعده داد که همراه با بنی قُرَیظَه از آنان دفاع کند.[۱۴]

شروع جنگ
پیامبر، عبداللّه بن ام مَکتوم را در مدینه جانشین خود قرار داد و با لشکری به فرماندهی علی(ع) [۱۵] پانزده روز[نیازمند منبع] یا شش شب[۱۶] بنی نضیر را در محاصره گرفت. در دوره محاصره، عَزْوَک یهودی به پیامبر سوءقصد کرد که به دست علی(ع) کشته شد.[۱۷] سپس پیامبر فرمان داد تا درختان خرمای بنی نضیر در بُوَیرَه را قطع کنند.[۱۸]

سرنوشت جنگ
سرانجام یهودیان تسلیم شدند و پذیرفتند که تنها با یک بار شتر از اموالشان، بجز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند.[۱۹] بعضی از آنان از جمله حُیی بن اَخطب که دخترش صفیه پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری قمری به همسری پیامبر(ص) درآمد و ابی الحقیق (همسر اول صفیه)، به خیبر رفتند و برخی به شام مهاجرت کردند.[۲۰]

تقسیم غنائم
از آنجا که جنگی در نگرفته بود اموال برجای مانده در حکم غنیمت نبود و تصرّف در آن به اختیار پیامبر بود.[۲۱] از این رو پیامبر اکرم با توافق انصار آن را میان مهاجران تقسیم کرد تا وظیفه حمایت از مهاجران توسط انصار پایان پذیرد.[۲۲]

سوره حشر (آیات ۱ـ۱۷) درباره غزوة بنی نضیر و اخراج این قبیله است.

ادامه مطلب...
۱۹ آبان ۹۹ ، ۰۹:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

اعمال روز های آخر شعبان

در گفت و گوی زنده ای که در ایام آخر ماه مبارک شعبان در اینستاگرام باحضور حجت الاسلام والمسلمین منظوری امام زاده در خدمت محبین اهل بیت علیهم السلام بودیم با توجه به روایات آل الله علیهم السلام برای استفاده از باقی‌مانده این ماه مبارک مطالبی بیان شد که با درخواست دوستان اهم مطالب بیان شده توسط استاد محترم خدمت شما ارائه می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم
فضیلت ماه شعبان و آمادگی برای ضیافت الهی
سفارش امام رضا علیه السلام به اباصلت در ماه شعبان
اباصلت میگوید روز های پایانی ماه شعبان خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم امام رضا علیه السلام فرمود
ای اباصلت می دانی این روزها ، روزهای پایانی ماه شعبان است
آیا آماده ورود به ماه رمضان شده ایی؟؟
آیا توجه داری؟؟
اگر تا کنون نتوانستی ، در این باقی مانده ماه میتوانی خود را مهیا کنی...
۱-دعا : روز جمعه - غروب - شب قدر - شعبان
۲-استغفار و توبه : تعجیل - حربه شیطان
۳-تلاوت قرآن
۴-جبران تقصیر ها : حق الناس - حق الله 
۵-دور کردن رذائل : کینه - حسادت
ماه رمضان ماه مهمانی خداست
برای ورود به این مهمانی باید خوب باشیم 
باید پاک باشیم تا لیاقت نشستن کنار سفره الهی را داشته باشیم
راه خوب شدن : 
۱-داشتن وجدان آگاه
یک نصیحت کننده درونی -خیر و شر - خوب و بد
همه مردم وجدان دارند اما بعضی ها بیدا ، بعضی ها هم خواب
سوال از امام معصوم ؟؟؟
شخصی پرسید : از کجا بفهمیم آدم خوبی هستیم
فرمود: اگر انسان های خوب را دوست داری و از انسانهای بد بدن میاد 
اگر از کار خوب خوشت میاد و از گناه بدت میاد 
آدم خوبی هستی
۲-شناخت دین :
امام علی علیه السلام : اگر جانتان به خطر افتاد مالتان را فدایش میکنید
اگر دینتان به خطر افتاد جان و مالتان را فدایش کید
۳-شناخت دنیا :
خود دنیا ، مال دنیا ، مقام دنیا وسیله ای برای سعادت ، به شرطی که بشناسیم 
معرفت داشته باشیم و دلبسته به دنیا نشویم
۴-شناخت عیوب خود : 
متاسفانه بعضی از مردم فقط عیوب دیگران را می‌بینند
۵-شرح صدر : 
خداوند به پیامبرش می فرماید 
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ
حضرت موسی از خدا خواست 
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی
خدایا به من شرح صدر بده

و در پایان 
فرمود: این دعا را فراوان بخوان
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ

خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان

۰۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۴:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

50 سند در مورد اثبات وجود حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما

50 سند در مورد اثبات وجود حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما

1. طبق نقل مقتل منسوب به «ابومخنّف»

 

 

مقتل منسوب به ابو مخنف، لوط بن یحیی بن سعید (متوفی ۱۵۸ هجری قمری) از مورّخان مورد اعتماد و از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او به احتمال فراوان شیعه و مقبول مورّخان فریقین است و از این رو تاریخ نگاران و سیره نویسان متعدد از کتاب او درباره قیام امام حسین علیه السلام نقل کرده اند. از این میان می توان به محمد بن عمر واقدی (م۲۰۷) و محمد بن جریر طبری (م۳۱۰) در تاریخش، ابن قتیبه (م۳۲۲) در «الامامه والسیاسه»، ابن عبدربّه (م۳۲۸) در «العقد الفرید»، علی بن حسین مسعودی (م۳۴۵)، شیخ مفید (م ۴۱۳) در «الارشاد» و نیز «النصره فی حرب البصره»، شهرستانی (م۵۴۸) در «الملل والنحل»، خوارزمی (م ۵۶۸) در «مقتل الحسین» و ابن عساکر (م۵۷۱) در «تاریخ دمشق»،[۲] اشاره کرد.

 

 

 

۲. طبق نقل «سیف بن عمیره» صحابی بزرگ امام صادق علیه السلام

 

از قدیمترین مأخذی که در خیل فرزندان رنجدیده و ستم کشیده سالار شهیدان علیه السلام درکربلا از وجود دختری موسوم به رقیّه علیهاالسلام درکنارسکینه علیهاالسلام خبر می دهد، قصیده سوزناک سیف بن عَمیره، صحابی بزرگ امام صادق علیه السلام است.

 

سیف بن عَمیره نخعی کوفی، از اصحاب بزرگوار امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از راویان برجسته و مشهور شیعه است که رجال شناسان بزرگی چون شیخ طوسی در «فهرست»، نجاشی در «رجال»، علامه حلّی در «خلاصه الاقوال»، ابن داود در «رجال»، و علاّمه مجلسی در «وجیزه» به وثاقت وی تصریح کرده اند. ابن ندیم درفهرست خویش وی را از آن دسته از مشایخ شیعه می شمردکه فقه را از ائمّه علیهم السلام روایت کرده اند.شیخ طوسی در رجال خویش، وی را صاحب کتابی می داندکه در آن ازامام صادق علیه السلام نقل روایت کرده است ومرحوم سیّد بحرالعلوم در «الفوائدالرجالیّه»، لیستی از راویان شهیر شیعه (همچون محمد بن ابی عمیر و یونس بن عبدالرحمن)را که از وی روایت نقل کرده اند به دست داده است. سیف بن عمیره، همچنین از جمله راویان زیارت معروف عاشورا به نقل از امام باقرعلیه السلام است که قرائت آن درطول سال، ازسنن رایج میان شیعیان می باشد.[۳] باری، سیف بن عمیره، در رثای سالار شهیدان علیه السلام چکامه بلند و پرسوزی دارد که با مطلع:

 

جلّ المصائب بمن اءصبنا فاعذرى                     یا هذه ، و عن الملامه فاقصرى

 

آغاز می شود،که حقیقتاً سوخته و سوزانده است.علاّمه سیّد محسن امین[۴] در اعیان الشیعه وبه تبع وی شهید سید جواد شبّر[۵] (از خطبای فاضل لبنان) در کتاب ادب اللطف أو شعراء الحسین به این مطلب اشاره کرده و تنها بیت نخست قصیده را ذکر کرده اند. امّا شیخ فخرالدین طریحی فقیه، رجالی ادیب و لغت شناس برجسته شیعه،وصاحب مجمع البحرین ـ درکتاب«المنتخب»[۶](که سوگنامه ای منثور ومنظوم دررثای شهدای آل الله بویژه سالار شهیدان علیهم السلام است)کلّ قصیده را آورده است که در بیت ماقبل آخرآن، شاعر صریحاً به هویّت خود اشاره ای دارد؛آنجا که خطاب به سادات عصرمی گوید:

 

و عًبَیْدُکُمْ سیفٌ فَتَى ابْنُ عَمیره                         عبـــدٌ لعــــبد عبید حیدر قنبر

 

نکته قابل توجّه درربط با بحث ما،ابیات زیر ازقصیده سیف می باشدکه درآن دوبارازحضرت رقیّه علیهاالسلام یادکرده است:  

 

و سکینه عنها السکینه فارقت                          لما ابتدیـــت بفـــرقه و تغیّر

 

 و رقیّه رقّ الحسود لـــضعفها                          و غدا لیعذرها الّذى لم یعذر

 

و لاُمّ کلثوم یــــجد جدیدها                           لثم عقیب دموعــها لم یکرر

 

 لم اءنسها وسکـــیــنه و رقیه                          یبــکینه بتحسـّر و تــــزفّر…[۷]

 

 

 

۳. طبق نقل علی بن ابی القاسم بیهقی«لباب الأنساب و الألقاب»

 

این کتاب تألیف ابوالحسن علی بن ابی القاسم بن زید بیهقی مشهور به ابن فندق است که متوفای سال ۵۶۵ ق می باشد. وی در مورد فرزندان امام حسین علیه السلام می نویسد:

 

«الطبقه السابعه الحسینیه و… أما الحسینیه فهُم من أولاد الحسین بن علی و لم یبق من أولاده إلا زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیّه»[۸]

 

«از فرزندان امام حسین علیه السلام جز حضرت زین العابدین و فاطمه و سکینه و رقیه علیهم السلام باقی نمانده است.»

 

 

 

۴. طبق نقل علاّمه سیّد بن طاووس در «کتاب لهوف»

 

مأخذکهنی که درآن، ضمن شرح جریانات عاشورا، نامی از حضرت رقیّه علیهاالسلام به میان آمده، کتاب مشهور لهوف نوشته محدّث و مورّخ جلیل القدر، علامه سیّدبن طاووس (متوفّای ۶۶۴ ه.ق) است که اطلاع و احاطه بسیار او به متون حدیثی وتاریخی اسلام و شیعه، ممتاز و چشمگیر است.

 

سیّد می نویسد: حضرت سیّدالشهداءعلیه السلام حضرت زینب و اهل حرم علیهنّ السلام را امر به صبرکرده و فرمود:

 

«یا اختاه یا امّ کلثوم ، وأنتِ یا زینب، و أنتِ یا رقیّه، وأنتِ یا فاطمه، وأنتِ یا رباب، اُنْظُرْنَ إذا أنا قُتِلْتُ فلا تشققن على جَیْبا و لا تخمشن علىّ وجها ولا تقلن على هجرا»[۹]

 

خواهرم ام کلثوم، و تو ای زینب، و تو ای رقیّه، و تو ای فاطمه، و تو ای رباب، زمانی که من به قتل رسیدم در مرگم گریبان چاک نزنید و روی نخراشید و کلامی ناروا (که با رضا به قضای الهی ناسازگار است) بر زبان نرانید.

 

شاید گفته شود که منظور از حضرت رقیه که در کلام حضرت سیدالشهداء علیه السلام آمده است، خواهر امام حسین علیه السلام و همسر مسلم بن عقیل علیه السلام باشد که در کربلا حضور داشته است. در پاسخ باید گفت:

 

اولاً رقیّه ای که همسر حضرت مسلم می باشد و از او فرزندی به نام عبدالله در کربلا به شهادت رسید قبل از حادثه کربلا وفات یافته است. البته گفته شده است که حضرت مسلم پس از وفات حضرت رقیه سلام الله علیها مجدداً داماد امیرالمؤمنین علیه السلام شده و رقیه صغری یا ام کلثوم را به همسری خود درآورده است و ثانیا در کتاب «عمده الطالب» اسم همسری را که بعد از رقیه به خانه مسلم علیه السلام آمده است، ام کلثوم می داند اگر چه او را رقیه صغری بنامیم اما نقل تاریخی که امام حسین علیه السلام او را مستقیماً با این نام صدا زنند وجود ندارد. ثالثاً در اکثر نقل ها که امام اهل حرم را مورد خطاب قرار می دهد نام رقیه را در کنار دختران خویش قرار می دهند[۱۰] که این خود شاهدی است براینکه منظور از رقیه دختر امام است و نه خواهر امام. والله اعلم.

 

 

 

۵. طبق نقل مورّخ خبیر، عمادالدین طبری، در «کامل بهائی»

 

مورّخ خبیر و ناقد بصیر، عمادالدین حسن بن علی بن محمّد طبری، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی، درکتاب پر ارجی که شش قرن پیش از این تألیف نموده با نام کامل بهائی و در آن این حادثه را از کتاب پر ارج «الحاویه فی مثالب المعاویه» که تألیف قاسم بن محمد بن احمد مأمزی می باشد استخراج نموده و نقل می کند که:

 

 «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیری، حال مردانی را که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده می داشتند و هرکودکی را وعده می دادندکه پدرتو به فلان سفر رفته است باز می آید، تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکی بود چهارساله، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان وکودکان جمله درگریه افتادند وفغان ازایشان برخاست. یزیدخفته بود،ازخواب بیدارشد واز ماجرا سؤال کرد.خبر بردندکه ماجرا چنین است آن لعین درحال گفت: بروند سر پدر را بیاورند ودرکنار او نهند. پس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید این چیست؟گفتند:سر پدرتوست. دختر بترسید و فریاد برآورد ورنجورشد ودرآن چند روزجان به حق تسلیم کرد.»[۱۱]

 

علاءالدّین طبری این کتاب کم نظیر را در سال ۵۶۷ ه‍ .ق تألیف کرده، و در نگارش آن از منابع باارزش فراوانی استفاده نموده که متأسّفانه اغلب آنها به دست ما نرسیده است؛ برخی درکشاکش روزگار از بین رفته، و برخی دیگر به دست دشمنان اهل بیت علیهم السلام طعمه حریق شده است.

 

مرحوم محدّث قمی در مورد علاءالدین طبری و این کتاب چنین می نگارد: کتاب کامل بهائی، نوشته عماد الدین طبری، شیخ عالم ماهر خبیر متدرّب نحریر متکلّم جلیل محدّث نبیل و فاضل فهّامه،کتابی پرفایده است که در سنه ۶۷۵ تمام شده و قریب به ۲۱ سال همت شیخ مصروف برجمع آوری آن بوده، اگر چه در اثنای آن چند کتاب دیگر تألیف کرده است.

 

سپس می افزاید: از وضع آن کتاب معلوم می شود که نُسَخِ اصول و کتب قدمای اصحاب نزد او موجود بوده است.[۱۲]بدینگونه، سابقه اشاره به ماجرای حضرت رقیّه علیهاالسلام در تاریخ، به حدود هفت قرن و نیم پیش از زمان ما باز می گردد.

 

 

ادامه مطلب...
۲۳ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

یا صاحب الزمان

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

یا حجت ابن الحسن

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

المنتظر

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

حسین جان

 

 

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

انتظار فرج

 

 

مولا امیرالمؤمنین علی (سلام الله علیه):

انتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله.

همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحب‌الزمان سلام الله علیه) باشید و یأس و ناامیدی از رحمت خدا به خود راه مدهید.

 بحارالانوار، ج ١٥، ص ١٢٣

 

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه

در انتظار فرج باشید

 

 

۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الحسین سلام الله علیه